چهارشنبه 17 بهمن بود که مثل همیشه یه سری به اتاقی که قبل محرم برای عزاداری سیدالشهداء در پالتاک بازکرده بودند ،زدم .چند ساعتی طبق معمول اونجا بودم که یکدفعه توی تکست آقای ایران امروز (که 7 ساله همه بچه مذهبی های پالتاک می شناسنشون ) یه تکستی زد که نفهمیدم چی شد آقای امیدوار ناراحت شدند و از ایشان توضیح خواستند .منم که خیلی جاخورده بودم فوری رفتم بالا و تکست گذشته را خواندم .گویا ایشان صحبت از تصرف بعضی زمینها بدون جلب رضایت صاحبان آن کرده بودند.
از ناراحتی آقای امیدوار تعجب کرده و برای صحبت کردن نوبت گرفتم.و بعد از آقای صدرا که ایشان هم گویا بر بعضی نظرات آقای ایران امروز صحه گذاشته مورد استیضاح آقای امیدوار قرار گرفته بود و عجیب این بود که آقای امیدوار که کنترل اتاق را در دست داشت بقدری ناراحت شده بودند که مثلاً به من بگویند ماشینتو دزد برد.(به قول اهالی پالتاک LOL)
خلاصه کنم رفتم بالا و بر اینکه بعضی از مسئولین نظام برعکس دستورات دین و اهل بیت و رهبر معظم انقلابمون به مال اندوزی و فامیل بازی مبادرت دارند ،سخن گفتم و جاتون خالی اسم یکیشونم از زبانم پرید.اما بعد من خانم شقایق از لندن و ... نوبت گرفته و صحبت کردند.(اینم بگم که بعضی هم با f9 نوبت گرفتند و 8 دقیقه صحبت کردند) بعد هم یک ربع ساعت ،میکروفن در دست 3 رئیس اتاق (ایرانمنش و آقایان امیدوار و نیکمرد جان) دست رشته شد و میکروفون را به روشی که ایرانمنش و آقای امیدوار ید طولائی در اینگونه مواقع برای میکروفن ندادن دارند،از بنده که یکساعت نوبت گرفته بودم دریغ شد.
بعد هم ایرانمنش (که بعداً کاشف بعمل آمد که بابت پولی که برای رنگ اتاقی که بنا بود هیاتی باشه خرج کرده حق وتو داره)
میکروفن را در اختیار گرفته و طی یک دموکراسی کاملاً مدرن علیرغم بالا بودن 3 دست اعلام کرد که 3 ساعت سرود پخش خواهد کرد و بعد هم اتاق را خواهد بست (یعنی به اونائیکه دستشون مدتها بالا بود گفت بتمرگید و خفه شید).
اینجا بود که من تازه حالیم شد بابا مثل اینکه لنگه کفش بدون واکس من روی خط قرمز بعضی ها رفته .اما از خودم پرسیدم این بابا با یک دزد در داخل ایران چه ارتباط خط قرمزی می تونه داشته باشه؟؟؟؟؟؟؟
بقول همشهری های من ... خیلاصاااااا آقا میکروفن نداد و منم 3 ساعت دستم بالا بود و هی پرسیدم چرا نوبت منو بعد یکساعت نمیدید؟؟؟؟ که ایرانمنش زحمت کشید و این حقیر سراپا روی خط قرمز را قرمز کرد و 2 روز بعد هم که آمدم دیدم بن(ممنوعیت ورود جاوید) شدم.
اینم بگم که این آقای از ما بهتر همیشه شعار میداد که این اتاق اباعبدالله(فداش بشم ) هستش و اصلاً ما اینجا خادم هستیم و اتاق مشترک دوستداران آقا هست.من ساده هم این حرفا را باور میکردم(بمن نخندید لطفاً).در آخر من هم به 3 نفر از دوستان خوبم گفتم که این برخورد با من شده و اگر ادامه پیداکنه من هم از خودم دفاع خواهم کرد و بعداً گله گذاری نشه که چرا این کارو کردی اون کارو کردی ؟؟؟؟البته یادم نره 3 سال پیش هم خانوم همین آقای دارای حق وتو به چند نفر گفته بود که با من و یکی دیگه دوستی نکنید که اینها ....(لولوخورخوره)هستند و وقتی به شوی محترم گفتم. این مرد خدا براساس تکلیف ،ضمن تائید همسرش سکوت مطلق (شما بخوانید روزه سکوت) پیشه کرد.خدایا مارا بکش تا بنده های مخلصتو اینقدر آزار ندیممممممم.(پالتاکیا علامت گریه چی بود؟)
به قول اون خرسه : حالا با این همه رفیق خوب کی میره تو غاررر(پالللللل)