سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا سخن که از حمله کارگرتر بود . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----582194---
بازدید امروز: ----107-----
بازدید دیروز: ----66-----
جستجو:
  • اوقات شرعی
    کرکسها به بهشت نمی‏روند - طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی
     
     
  • درباره من
  • لوگوی وبلاگ
    کرکسها به بهشت نمی‏روند - طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی

  • فهرست موضوعی یادداشت ها
    آیت الله یزدی در واکنش به نامه هاشمی رفسنجانی . رضا فاضلی عودلاجان تهران مدارس نوشیروان پریوش سرهنگ نصیری . شهرام همایون فروش دختران در دبی . علیرضا میبدی دادگاه مصطفی رمضان پور پسر خاله زن میبدی هما احسان . ماهواره ملی امید تماشای مسیر زنده پرتاب مدار کره زمین . مستهجن مضلین مستهجن سکس شوک مستند شوک مرکز بررسی جرائم سازمان . میر حسین موسوی عضو فعال ستاد مرکزی آشوب عضویت شورای مرکزی سازمان . نحوه زندگی آیت‏ا? خامنه‏ای دیده . نخست وزیر ترکیه رجب طیب اردوغان غزه رییس رژیم صهیونیستی . نماز جمعه تصاویر حاشیه رفسنجانی موسوی . همسر مصطفی تاج زاده سازمان مجاهدین انقلاب مجمع زنان اصلاح طلب حس .
  • مطالب بایگانی شده
  • لینک دوستان من
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
    < type="text/java" src="http://www.iransohrab.ir/js/IranSohrab-link.js">





    Powered by WebGozar

    وضعیت من در یاهو
  • آوای آشنا
  • کرکسها به بهشت نمی‏روند
    نویسنده: ایران چهارشنبه 86/2/19 ساعت 12:52 صبح

    یه روز یه مرد نازنین، یک گل زیبا توی باغچه حیاتش کاشت. روزها کارش این بود که دائم به گلش سر بزنه. نوازشش کنه. بهش آب بده. باهاش حرف بزنه، درددل کنه. گلش رو بو کنه و مست بشه. اون جوونمرد، گلش رو خیلی دوست داشت. گل هم به بودن او عادت کرده بود. انگار زبونش رو می‌فهمید. براش ناز می‌کرد، عشوه می‌اومد...‌

     اما، داستانهای عاشقانه رو که مرور می‌کنی، هجران و فراق، آخر هر قصه‌ای هست. توی حیات باغچه هم، فصل جدایی انگار داشت نزدیک می‌شد. ماجرا از زمانی شروع شد، که دسته‌ای از کرکسها به شهر حمله کردند. آسمان شهر پر بود از سیاهی کرکس. مردم به خونه‌هاشون پناه بردند. دل بچه‌های محله به پدراشون خوش بود. دل گل توی باغچه هم به همون باغبون مهربون. اما اون نمی‌تونست توی حیات خونه‌اش بشینه و منتظر حمله کرکسها بمونه. برای همین هم، باغبون تصمیم گرفت که از خونه بره بیرون و از همون سر کوچه جلوشون بمونه. اما تعداد کرکسها بیشتر از افرادی بود که از حیات خونه‌هاشون بیرون اومده بودند. جوونمرد قصه ما مردانه ایستاد، مقاومت کرد. هر چند دلش برای گلش خیلی تنگ می‌شد، اما به همین اندازه هم وقت نداشت که برگرده و یکبار دیگه گلش رو بو کنه. کرکسها حمله کردند، ناجوانمردانه، باغبون رو زدند. سر و صورت مرد خونی شد، روی زمین افتاد، کرکسها رحم نکردند. بدنش رو قطعه قطعه کردند...

    توی باغچه هم اوضاع زیاد خوب نبود، گل انگار متوجه ماجرا شده بود. دلش پر از غصه بود و زیر لب دعا می‌خوند. ناگهان در حیات باز شد و کرکسی وارد خونه شد، چشمش که به گل افتاد، به طرفش رفت، پاهاش رو گذاشت روی ساقه گل و محکم فشار داد، گل... له شد. دلش خون شد. گلبرگهاش روی زمین افتادند. عطرش همه جا پیچید. صدای ناله‌اش بلند شد. زیر لب اسم جوونمرد رو صدا می زد. انگار هنوز هم منتظر برگشتن اون بود...

    آی رفیق، آی نارفیق، اون چیزی که خیلی عجیب بود، این بود که اون کرکسی که گل رو له کرد، از دسته کرکسهای مهاجم نبود. اون، یکی از اهالی همین محله بود. از خنده هاش معلوم بود که برای این کارش دلیلی داره . ولی، نمی‌تونم خودم رو قانع کنم که برای اینکار دلیلی هم ممکنه وجود داشته باشه.چه دلیلی؟ برای له کردن یک گل، هیچ دلیلی قانع کننده نیست.


        نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • ## درخواست رسانه‌های بیگانه از سران اصلاحات ##
    ## عکس:دیدار کروبی با سفیر سابق انگلیس ##
    ## منوشه امیر: برای مقابله با خطر شیعه باید از سبزها حمایت کرد!
    ## شیمون پرز: مخالفان به نیابت از ما می جنگند ##
    ## درخواست انگلیس از ایران: روابط خود را با ما کاهش ندهید ##
    ## اعتراض شدید تشکل های دانشجویی نسبت به نامه سید حسن خمینی ##
    آبروی همه مسلمانان؛ اشک ما را چرا درآوردی؟:
    آنچه من دیدم و نحوه زندگی آیت ا? خامنه ای
    نماز جمعه سیاسی Top2009 - موسوی با کلی محافظ بعد 20 سال در
    میر حسین موسوی - به کجا چنین شتابان ؟؟ - 2
    میر حسین موسوی - به کجا چنین شتابان ؟؟
    پاسخ آیت الله یزدی در واکنش به نامه هاشمی رفسنجانی ** مهم
    رنجنامه جمعیت ایثارگران خطاب به هاشمی رفسنجانی
    مهم ** نامه هاشمی رفسنجانی به رهبر انقلاب ** مهم
    تصویر و اتهامات برخی عاملان سایت‏های مستهجن- مستند شوک
    [عناوین آرشیوشده]