چهل و پنج دقیقه با رییس جمهور
دکتر سید رسول سادات نژاد
پنج ملاقات با رییس جمهور داشتم که در مجموع چهل و پنج دقیقه به طول انجامید. هیچگونه گفتگوی سیاسی در بین نبود. چند موضوع اجرایی بصورت خیلی کوتاه مطرح کردم و بیشتر شنونده و بیننده بودم. نکته مهم اینکه در این ملاقات ها رییس جمهور احمدی نژاد هنوز رییس جمهور نبود.
• برداشت از ملاقات اول:
مردی بود که به جزییات ارج می نهاد. دارای قدرت مشاهده متمرکز برای کشف نکات موجود در تمام چیزهای قابل رویت در سخنان شما و به خاطر سپردن آنها. چیزهای قابل رویتی که ممکن است از دیدگان یک مشاهده گر معمولی پنهان بماند. چیزهایی که در ذهن دیده می شوند و یا در پرورانده می شوند که دیگران احتمالاً قادر به دیدن و تصویر کردنش نیستند. «ساختن تصویری در ذهن از آینده یک تصمیم و مداخله دادن آن در درک از واقعیت». نوعی تجربه مشاهده ای که به مشاهده بی واسطه منتهی می شود که شناخت آگاهانه تری در آن نهفته است. ایشان توجه چندانی به اطلاعات کلامی، ارقام، علائم، نشان ها و نتیجه گفت و شنودها نشان نمی داد و به مشاهدات خود از آن چند دقیقه تکیه می کرد. مشاهداتی از جنس باور. شکارچیان اسکیمو می توانند جزییات ریز ساختار یخی و برفی را که زیر پایشان قرار دارد به دقت بررسی کنند، زیرا هر اشتباهی ممکن است آنها را به سمت یک تکه یخ شناور هدایت کند، تکه یخی که ممکن است بشکند و آنها را در سرگردانی رها سازد.
• برداشت از ملاقات دوم:
به هر دلیل از اتاق و میز شهردار تهران استفاده نمی کند. پشت یک میز تحریر که قبلاً مورد استفاده منشی شهردار بوده نشسته است و در آن اتاق کوچک ملاقات ها صورت می گیرد. روی میز، هیچ چیزی نیست، جز تعدادی ورق و کاغذ و در کنار آنها، دو یا سه قلم قرار گرفته است.
چشمان خود را می بندد و به جریان پنهان کلماتی که از ذهن و دهان گوینده سرازیر می شود، گوش فرا می دهد. می بیند آنها به شکل قطراتی مجزا (کلمات مجزا)، رودی کوچک (قطعات جمله ای)، سیلاب (جریانات گزارش ارایه شده) یا به گونه ای دیگر جز حرف هستند. پس از دو یا چند دقیقه شنود درونی، در حالی که چشمانش هنوز نیمه بسته هستند، قلمی را بر می دارد و آنچه را که در گوش ذهن خود شنیده، با دقت می نویسد.
چشمان خود را می بندد و به جریان پنهان کلمات گوش می دهد...
احتمالاً چیزهایی را که گوینده گفته است را نشنیده اما آنچه را که ممکن بوده منظور گوینده باشد را شنیده و روی کاغذ آورده است. روی یک ورق کاغذ سفید دیگر، چند خط افقی و هم تراز رسم می کند. شروع به پاسخ دادن می کند. همه پاسخ ها جذاب و دلخواه شنونده است. هیچ وسواسی در استفاده از کلمات ندارد و درست به همان چیزی پاسخ می دهد که پرسش ذهنی گوینده است و نه آنچه را که به زبان آورده است. رفتار وی، نشانگر سطح بالایی از ریشه شناسی ذهن از طریق تجزیه و تحلیل کلمات شنیده شده است.
<**ادامه مطلب...**>
• برداشت از ملاقات سوم:
دکتر احمدی نژاد، برای اولین بار سوالاتی را مطرح می کند. ممکن است این پرسش ها نسبتاً ساده و آسان به نظر برسند، مثل اینکه از شما پرسیده شود چرا آسمان آبی است؟! اما به سرعت متوجه می شوید که برای پاسخ دادن، هم به "مهارت" نیاز دارید و هم به یک "دایره المعارف". در عین حال وقت چندانی هم ندارید!
رضایت و نارضایتی از پاسخ های شما را پنهان نمی کند، کاری که اغلب سیاستمداران حرفه ای انجام می دهند. ظاهراً هم باید به پرسش ها پاسخ داد و هم حس کنجکاوی او را ارضاء کرد. در طرح پرسش، حرارت و پافشاری با هم نسبت معکوس دارند. هر چه حرارت بیشتری به خرج می دهد، پافشاری کمتری نشان می دهد.
• برداشت از ملاقات چهارم:
در ارتباط با مردم، ملاقات رخ داد. نسبت به مردم رنجور و ستمدیده دلسوزی بیشتری نشان می داد. او حس اجتماعی بسیار رشد یافته خود را به طرز فوق العاده ماهرانه آشکار ساخت، بدون اینکه آن رفتار ریاکارانه باشد. ممکن است بسیاری از افراد، خوشرو و مودب باشند. اما او شخصیت دیگری داشت. صرف نظر از این که طرز تفکر فرد مخاطب او چگونه بود، با او موافقت می کرد و در واقع در آن زمینه از او پیشی می گرفت. می توانست حدود فکری شخص را بخواند و جهت فکری او را می فهمید و در آن زمینه بر او غالب می شد. او از قابلیت تشخیص میان فردی برخوردار است. قابلیت اصلی این نوع از توانایی هوشی عبارت است از توانایی تشخیص دقیق روحیه، احساسات، انگیزه ها و اندیشه های مردمی که در اصطلاح آنها را عموم یا طبقات عادی می خوانند.
• برداشت از ملاقات پنجم:
اصول پیچیده علائم جهانی، برای مبادله بسیاری از احساسات، نیات و افکار مختلف از فردی به فرد دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. گسترده ترین پیام ها مربوط به علائم "رد" و "پذیرش" یا "الگوهای دوستی" و "نفرت" است. دو نفر که همگام با هم قدم برمی دارند، حالات مشابهی به خود می گیرند و حرکات همسانی دارند. این نوع همراهی از نوع بسیار نزدیک در بین چند فرد، "چهارچوب" را می سازد. تاکنون پیش آمده است به جمعی متشکل از دو یا سه نفر که مشغول صحبت بوده اند، قدم نهاده باشید و ناگهان احساس ناخوشایندی به شما دست داده باشد؟! در این حالت، احتمالاً درست وارد منطقه "چهارچوب" شده اید. بخش های مهم منطقه چهارچوب، آگاهی از مواردی است از قبیل چه کسی با چه کسانی تماس پیدا می کند، چه کسی جریان یک گفتگو را کنترل می کند، الگوهای ارتباط اجتماعی چگونه هستند؟
اما ظاهراً دکتر احمدی نژاد چندان به منطقه چهارچوب وفادار نمی ماند. او می داند چگونه افراد را برای کمک به خود برانگیزد، مشروط بر اینکه هوش طرف مقابل برای غلبه به درک منطقه چهارچوب یاری اش دهد.
• برداشت از مجموعه برداشتها:
داستانی که در اینجا نقل می کنم در صحت و سقم آن تردید دارم اما چندان اهمیتی ندارد، چرا که نتیجه گیری از آن حائز اهمیت است. نقل می شود که "تیتو" رهبر تاریخی و افسانه ای یوگسلاوی در دوران جنگ سرد بین آمریکا و شوروی که نقش محوری در شکل گیری "غیر متعهد ها" داشت، مشاور نزدیکی داشت که قریب به بیست سال در خدمت وی بود و او در مهمترین مسایل ملی و بین المللی با وی مشورت نموده و نظرات آن مشاور اغلب راهگشا بود. در عین حال تیتو خود واجد ویژگی های یک رهبر کامل برای آن جامعه و آن روزگار و آن نوع ایدئولوژی بود. پس از بیست سال، سازمان اطلاعات یوگسلاوی پرونده محرمانه ای را به تیتو داد که در آن اثبات شده بود مشاور مورد نظر، جاسوس بیگانه است. مدارک آنقدر کافی و روشن بود که جای هیچ تردیدی برای تیتو باقی نگذاشت. تیتو، مشاور نزدیک خود را خواست و این موضوع را به وی اطلاع داد و از سرنوشت شومی که در انتظارش بود، آگاهش ساخت. اما کنجکاوی تیتو پس از بیست سال اعتماد پایان نداشت. در نتیجه به عنوان آخرین تقاضا و درخواست، پرسشی را با مشاور نزدیک خود که حالا یک جاسوس و خائن بود در میان گذاشت. تیتو پرسید: تو در مقام یک جاسوس، بزرگترین خیانتی که به من و ملت یوگسلاوی طی بیست سال کرده ای چه بوده است؟!
مشاور جاسوس پاسخ داد: من هیچ اطلاعاتی به بیگانگان نداده ام و تنها در امر مشورت به شما خیانت کرده ام. آنهم از این قرار است که هر وقت چند نفر را برای تصدی یک مسوولیت مهم مملکتی به شما بعنوان رییس جمهور معرفی می کردند، من درباره آن چند نفر تحقیق می کردم و ضعیف ترین آنها را از میان آن چند نفر معرفی شده به شما توصیه و توثیق می کردم. همین!
به نقل از الف