پس از تبریک نوروز ......
درهیاهوی آبگیری سد سیوند ، اکران فیلم سیصد ، انتساب داشمندان ایرانی به اعراب و به تاراج رفتن الواح گلی تخت جمشید توسط یک دادگاه آمریکایی ، امروز به نکته ای پی بردم که جای تردیدی برایم باقی نگذاشت که دیگر آب از سر ما ایرانیان گذشته است و اینکه می گویند ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است ، در ظرف دغدغه هایی از قبیل آنچه در ابتدا نوشته ام هرگز نمی گنجد .
ما ایرانیان عادت کرده ایم هنگامی که صحبت از فرهنگ و تمدن می شود ، سری بالا گرفته ، با چشمانی گشاد و رویی مصمم ، لحنی همراه با تاسف به خود گرفته و ضمن اشاره به چند نام ، آدرس و تاریخ نه چندان صحیح ، داد از افتخارات و مفاخر گذشته ولی از دست رفته بر آریم . عادت کرده ایم برای گریز و توجیح سقوط و نزول فزاینده خویش در مغاک عمیق کاستی ، سستی ، عقب ماندگی ، نا سپاسی نسبت به گذشتگان ، بی خبری محض و خواب هزاران ساله دست به دامان مظلوم نمایی و دشنام و اعتراض به دشمنان عرب و یونانی و تولید کنندگان فیلمی مانند سیصد و غیره شویم .
کسی نیست از ما سوال کند امروز که با ساخت فیلمی اینچنین خشمگین و دژم می نماییم ، چه اندیشه و اقدامی برای یافتن پاسخی مناسب جزتنظیم اعتراض نامه های اینترنتی و از این دست هیاهوهای گذرا ، بی سامان و بی نتیجه داشته ایم ؟؟ مسئولین فرهنگی ما تا کنون کدام نمایش یا فیلم تاریخی را مثلا در مورد خشایارشا تهیه دیده و یا خواهند دید ؟من ایرانی چند کتاب و یا حتی یاد داشت در مورد فرهنگ ایران باستان خوانده ام و یا چند درصد از ایرانیان از مفاد اولین اعلامیه حقوق بشر جهان به دستور کورش کبیر آگاهی دارند ؟ وما که این چنین کور کورانه به گذشته خود می بالیم جز همین ناله های مظلومانه و ذکر روایات تخت حوضی در محافل دوستانه برای شناخت و بسط آن چه گامی بر داشته ایم ؟؟
لیچ واژه ای اوستایی و کهن در گویش کرمانی و به مفهموم خیس و تر شدن است که همراه با بسیاری از واژه گان دیگر به زبان انگلیسی نیز با مصدر لیچینگ راه یافته است . اوستا و زبان آن قدمتی حداقل 3000 ساله و متون کهن انگلیسی پیشیه ای حداکثر900 ساله دارند . امروز در میان جمعی تحصیل کرده و به اصطلاح روشن فکر بودم که یکی از ایشان برای غنا بخشیدن ( !! ) به لهجه کرمانی لیچ را واژه ای مرحمتی و اهدا شده از زبان انگلیسی به این گویش معرفی می کرد و جالب تر آنکه تصاویر بر گرفته از تخت جمشید و کار شده بر روی نمای ساختمانی نوساز در کرمان را رومی و یا مربوط به چنگیز خان مغول می دانست !!!!! به قول ایرج میرزا :
با این علما هنوز مردم از رونق ملک نا امیدند
آیا وقت آن نرسیده است که بدانیم در واکنش به انجام وظیفه بیگانگان در تاریخ سازی و جعل آن به سود خویش به جای اعتراض و این خشت بر آب زدنها ، باید از خودمان شروع کنیم ؟؟