سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای بندگان خدا، برادر باشید ! مسلمان، برادرمسلمان است، به او ستم نمی کند، او را وا نمی گذارد و او راتحقیر نمی کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدها:----588895---
بازدید امروز: ----129-----
بازدید دیروز: ----32-----
جستجو:
  • اوقات شرعی
    ایران - طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی
     
     
  • درباره من
  • لوگوی وبلاگ
    ایران - طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی

  • فهرست موضوعی یادداشت ها
    آیت الله یزدی در واکنش به نامه هاشمی رفسنجانی . رضا فاضلی عودلاجان تهران مدارس نوشیروان پریوش سرهنگ نصیری . شهرام همایون فروش دختران در دبی . علیرضا میبدی دادگاه مصطفی رمضان پور پسر خاله زن میبدی هما احسان . ماهواره ملی امید تماشای مسیر زنده پرتاب مدار کره زمین . مستهجن مضلین مستهجن سکس شوک مستند شوک مرکز بررسی جرائم سازمان . میر حسین موسوی عضو فعال ستاد مرکزی آشوب عضویت شورای مرکزی سازمان . نحوه زندگی آیت‏ا? خامنه‏ای دیده . نخست وزیر ترکیه رجب طیب اردوغان غزه رییس رژیم صهیونیستی . نماز جمعه تصاویر حاشیه رفسنجانی موسوی . همسر مصطفی تاج زاده سازمان مجاهدین انقلاب مجمع زنان اصلاح طلب حس .
  • مطالب بایگانی شده
  • لینک دوستان من
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
    < type="text/java" src="http://www.iransohrab.ir/js/IranSohrab-link.js">





    Powered by WebGozar

    وضعیت من در یاهو
  • آوای آشنا
  • کاخ لیدوما
    نویسنده: ایران دوشنبه 86/2/17 ساعت 12:18 صبح

     

    پیدا شدن چهارمین کاخ هخامنشی بنام لیدوما در نور آباد ممسنی

    پارسه ( تخت جمشید ) ، پاسارگاد ، شوش و

    لیدوما

    کارشناسان بنای این کاخ را مربوط به زمان داریوش اول تخمین زده اند

     

     


        نظرات دیگران ( )

  • وصیت نامه کوروش کبیر
    نویسنده: ایران دوشنبه 86/2/17 ساعت 12:18 صبح

     

    وصیت نامه کوروش هخامنشی

     

           ای پروردگار بزرگ ، خداوند نیاکان من ، ای آفتاب و ای خدایان این قربانیها را از من بپذیرید و سپاس و نیایش مرا نیز در ازای عنایاتی که نسبت به من فرموده و در همه زندگانیم به وسیله علایم آسمانی ، نوای پرندگان و ندای انسان ارشادم کرده اید که چه باید بکنم و از چه کارها احتراز نمایم .به خصوص قدر شناسی بی حد و قیاس دارم که هیچ گاه مرا از یاری و حمایت خود محروم نداشته اید و هرگز حتی در حین نهایت کامیابی باز مقهور غرور نشده ام . اکنون از درگاه متعال شما در خواست دارم زندگی فرزندانم ، زن ، دوستانم و وطنم را قرین نیکی و سعادت بدارید و مرگ مرا هم مانند زندگانیم توام با عزت و افتخار .

     

           پسران من و شما ای دوستانم ، پایان عمر من فرا رسیده است . من این حالت درگذشت را بنا بر آثار و قراینی درک می کنم . وقتی که از میان شما رفتم باید به وسیله گفتار و عمل نشان دهید که مرد سعیدی بوده ام .هنگامی که کودک بودم و باز در اوان جنوانی و روزگار سالخوردگی از نعمتها و خوشیهای هر یک از آن مراحل نیک برخوردار شده ام ، با مرور زمان بر قدرتم پیوسته افزوده شده است اما در زمان کهولت نا توان تر از عهد جوانی نبوده ام و به خاطر ندارم اقدام به کاری کرده باشم و یا چیزی طلب نموده باشم ولی کامیاب نشده باشم .به علاوه دوستانم را به وسیله نیکیها بهره مند و خوشبخت و دشمنان خود را خوار و زبون کرده ام و این سرزمین نیاکان خویش را که پیش از من نام و نشانی در آسیا نداشت به اوج ترقی و تعالی رسانیده ام و حتی یکی از کشورهای مسخر خویش را از دست نداده ام . در سراسر زندگی به آنچه خواسته ام رسیده ام و همواره نگران که مبادا به شکستی دچار آیم یا خبر نکبت باری بشنوم و همین بیم و نگرانی مانع از آن شد که به شیوه سبک سران زیاده از خود راضی و غره شوم . اینک که از میان شما می روم پسرانم را باز می گذارم ،همان فرزندانی که هدیه خدائی اند . وطن خود و دوستانم را سرفراز می گذارم و می گذرم . شکی نیست که همگان مرا خوش بخت خواهند پنداشت و یاد مرا ارجمند و گرامی خواهند داشت . اکنون باید دستوراتی راجع به کشورم و دستگاه پادشاهی خویش بدهم تا پس از درگذشتم میان شما اختلافی پیش نیاید . ای پسرانم ، من هر دو شما را یکسان دوست دارم . اما فرزند ارشدم را که بر اثر عمر طولانی تر تجربیات بیشتری دارد رهبر جرگه آزاد مردان و راهنمای کار و عمل بر می گزینم . خودم نیز در وطنم که خانه عزیز همه ماست به همین گونه بار آمده ام که در قبال بزرگتران ، برادران و هم وطنانم در شهر یا جلسات و یا در حین مذاکرات گذشت و مدارا نمایم . هر دو شما را هم به همین سان پرورش داده ام که نسبت به بزرگتران خود احترام نمایید و دیگران که از شما جوان ترند شرط و ادب و احترام را رعایت نمایند . اینها موازین و قواعدی است که به دست شما می سپارم و آن حاصل تجربه های زندگی و موافق با عادات و رسوم ملی و جزو آیین ماست .

     

           ای کمبوجیه ، پادشاهی توراست و این عین مشیت خداوندی است و تا آنجا نیز که به خودم مربوط است و به تو ای تانا اوکسار ( بردیا )حکومت خطه های ماد ، ارمنستان و کادوسیان را می سپارم . هر چند که پهناوری حصه برادر ارشدت بیشتر است و او عنوان شاهی نیز دارد تو با یان سه قطعه سهم خویش به عقیده من خوشی بیشتری خواهی داشت و گمان نمی کنم که از اسباب کامیابی و رفاه چیزی کم و کسر داشته باشی . آنچه دل و جان آدمی را وجد و جلا می بخشد در اختیار توست اما به آنچه دور از اختیار و دسترسی است ولع نمودن و غم گرفتاریهای بسیار داشتن ، از رشک کامیابیهای من دمی نیاسودن ، در راه دیگران چاه کندن و یا خود در دام بلا افتادن ، اینها نصیب و بار برادر تاج دار توست و موانعی است که مجال و فراغتی برای آسایش او باقی نخواهد گذاشت و تو ای کمبوجیه خود بهتر می دانی و گفتن من لزومی ندارد که آنچه تخت و تاجت را حفظ کند این عصای شاهی من نیست بلکه وجود یاران صدیق و وفا دار است . صداقت آنها نگهبان حقیقی تو وو مایه اقتداری است که هیچگاه بی هوده نخواهد بود . ولی همیشه در این اندیشه باش که درستی و وفا مانند علف صحرا به خودی خود رشد و نما ندارد ، زیرا اگر نهادی بود در همه افراد یکسان مشاهده می گردید . چنان که خاصیت تمام مواد طبیعی نسبت به همه افراد بشر مساوی است . هر رهبری باید پیروانی صدیق برای خود فراهم سازد و این منظور با تهدید و زور حاصل شدنی نیست بلکه لازمه آن احسان و مهربانی است .خداوند رشته محکم برادری را استوار فرموده است که اثرات و نتایج بی شمار دارد . شما نیز رفتار خود را بر این قاعده آسمانی نهاده آن را وسیله مهر ورزی متقابل قرار دهید . هر گاه چنین کنید هیچ قدرتی دیگر بر نیروی دو برادر چیرگی نخواهد یافت . آن کسی که در فکر برادر است به خویش نیکی می رساند . چه کس دیگری به قدر برادر خواستار بزرگی و سربلندی برادر است ؟ و چه کسی به وسیله ای دیگر مگر اقتدار برادر مصون از خطر ؟ ای تانا اوکسار مبادا هیچ کس بهتر و بیشتر از تو نسبت به برادرت اطاعت نماید و در حمایت وی از تو کوشا تر باشد . برکات قدرت او و یا ادبار و بدبختی او زودتر از هر کس به تو خواهد رسید . پس خودت انصاف بده که در ازای کمترین محبت از کدام ناحیه خیر و خوشی بیشتری انتظار توانی داشت و در مقابل مدد و حمایت خودت یاری و حمایت بیشتر ؟ آیا سخت تر از سردی و برودت بین دو برادر چیزی هست ؟ کدام قدر و احترامی گرامی تر از احترام متقابل دو برادر می شود ؟ ای کمبوجیه تو نیز بدان که فقط برادری که در قلب برادر کانون محبتی دارد از مکر و فسون مردم زمانه مصون خواهد بود . ای هر دو فرزندم شما را به خدایان اجداد خویش سوگند می دهم که اگر به خوشنودی خاطرم علاقه دارید با هم خوب باشید و خیال نکنید چون از میان شما بروم پاک نیست و نابود شده ام . شما با دیدگان ظاهری خود هیچگاه روحم را ندیده اید اما همواره شاهد اثراتش بوده اید . ایا ندیده اید که روح مقتولان چه اتشی در جان جنایت کاران می افکند و شراره انتقام چه طوفانی در وجود تبهکاران بر می انگیزد ؟ آیا خیال می کنید اگر آدمیان می دانسته اند که ارواح آنها هیچگونه قدرتی ندارد باز احترام و ستایش مردگان دوام می یافت ؟

     

           ای فرزندانم بدانید که هستی روح انسان فقط تا وقتی نیست که در این تن فانی است و تا از بدن رفت ، نابود می شود . نه ، به عقیده من تا موقعی که روح در کالبد ماست مایه زندگی تن است و این تصور به نظر من دور از امکان که با جدایی از بدن بی جان ، روح نیست و نابود می گردد . برعکس پس از رهایی از تن که سرانجام پاک و منزه و از بندها آزاد می شود به عالی ترین مدارج عضم و تعالی خواهد رسید . وقتی که بدن ما به حالت انحلال افتاد هر یک از اجزای ترکیبی آن به عنصر اصلی خود باز می گردد . در هر حال خواه روح فانی شود یا باقی بماند ، باز دیدنی نیست . ملاحظه کنید این دو عامل توامان کامل ، یعنی مرگ و خواب چه شباهت عظیمی با هم دارند . در خواب است که روح انسان حد اعلای جنبه ملکوتی خود را باز می یابد و آنچه را که شدنی است و در پیش است در می یابد زیرا که در حالت خواب بیش از هر موقع دیگر روح آزاد است . پس اگر آنچه می گویم حقیقت باشد و روح فقط از بدن جدا و آزاد می شود بر شما است که در تکریم و نیایش روح من بکوشید و به آنچه اندرز می دهم رفتار کنید و اگر هم چنین نباشد و هستی روح به بقای تن بسته باشد و فانی می شود ، خداوند همواره جاودانی است و بر همه امور عالم ناظر و قادر متعال و نگهبان نظم کرداری جهان است و عظمت و خیر او به وهم و خیال در نیاید .

     

           ای فرزندان ، پس از خدا بترسید و هرگز در پندار و گفتار و رفتار به راه گناه نروید .بعد از پروردگار ، انتظارم از شما این است که به افراد بشر که در نتیجه زاد و ولد جاودانی هستند احترام بگذارید ، زیرا که خدایان شما را در ظلمت مستور نمی دارند بلکه کردار شما در انظار نیک هویدا است . هر گاه اعمال شما قرین نیکی و داد باشد نفوذ و قدرت شما درخشان خواهد نمود ، اما اگر در صدد صدمه و آزار یکدیگر برآیید اعتماد همگان از شما سلب خواهد شد ، چون تا معلوم شود که نسبت به کسی که بیش از همه باید احترام و محبت ورزید اندیشه آزار دارید ، هیچ کس اگر خود نیز مایل باشد باز به شما اطمینان نخواهد داشت .پس اگر سخنانم به اندازه کافی خوش اثر و نافذ باشد و به رعایت وظایف خود نسبت به یکدیگر آشنا می شوید چه بهتر و گرنه تاریخ که بهترین مربی است به شما درس عبرت خواهد داد . زیرا که والدین همواره درباره فرزندان خویش علاقه دارند و برادران نسبت به یکدیگر . اما مواردی هم بر خلاف این قاعده طبیعی پیش آمده است . از این رو خود درست بنگرید که کدام راه نتیجه بهتری داشته است و ار آن پیروی کنید که عین صلاح و رستگاری است .

          

           وقتی که از دنیا رفتم بدنم را در تابوت زر یا نقره و یا هر گونه حفاظ دیگری نگذارید ، بلکه هر چه زودتر دفن کنید و چه بهتر که در آغوش خاک که مادر همه نعمتهای نیک و نازنین است و نگهبان چیزهای خوب و سودمند ، آرام گیرم . من در همه عمر خود خواستار خیر و صلاح آدمیان بوده ام و بس نیکو است که در دل خاک که ولی نعمت بشر است بمانم . ایرانیان و یارانم را بر مزارم فرا آورید تا شریک آسودگی و سعادتم باشند و تهنیتم گویند که سرانجام ، رستگار از دنیا رفته ام و دیگر بار غصه و ادبار ندارم . خواه من با خدایان قرین شوم و یا نا کام به همه آنها که هنگام دفن جنازه ام حضور دارند ، پیش از فرا رفتن به خاطر وجودی که سعادتمند زیسته است بخششها کنید و این آخرین حرفم را نیز در خاطر یسپارید : « اگر بخواهید دشمنان خود را خوار کنید ، با دوستان خویش خوبی کنید »

     


        نظرات دیگران ( )

  • داریوش بزرگ در یک نگاه
    نویسنده: ایران دوشنبه 86/2/17 ساعت 12:18 صبح

     

    داریوش بزرگ در یک نگاه

     

     

     

    صحنه بار عام داریوش در کاخ آپادانا

     

    شناس نامه داریوش :

     

    نام : داریوش

    نام خانوادگی : هخامنشی

    نام پدر : ویشتاسپ

    سال تولد : 550 پ.م ( پیش از میلاد مسیح )

    نام اجداد به ترتیب : آرشام ، آریارمن ، چش پش ، هخامنش

    نام همسر : هئوتسیا ( آتوسا ) ،دختر کوروش کبیر

    نام فرزندان : خشایارشا ، آرتباز ، هخامنش

    تاج گذاری :    522 پ.م

    مدت سلطنت : 36 سال

    مدت زندگی :   64 سال

    درگذشت :     486 پ.م

     

    سازمان اداری داریوش :

     

    داریوش بنیان گذار شاهنشاهی بزرگی است که از شمال به رود دانوب و دریای سیاه و استپ های جنوب روسیه و دریاچه آرال و سرزمینهای ماورای رود سیحون و از مشرق به کوههای هیمالیا و هندوستان و اراضی ماورای رود سند و از جنوب به دریای عمان و خلیج فارس و حبشه و از مغرب به دریای مدیترانه و تونس محدود می شد ، وی برای اداره این شاهنشاهی وسیع به تشکیلاتی پرداخت که عبارتند از :

     

    1-   تقسیم کشور به سی خشتره ( استان ) و گماردن شهربانی برای هر کدام به نام خشتره پاون ( به زبان یونانی ساتراپ ) .

    2-   ایجاد راه شوسه شاهی از ممفیس پایتخت مصر به سارد ( واقع در ترکیه )  ، بابل ( واقع در عراق ) ، هگمتانه ( همدان ) و سرانجام شوش .

    3-      ایجاد چاپارخانه ها که در واقع هسته اولیه سازمان پست کنونی محسوب می شود.

    4-   طراحی و تشکیل سپاه جاویدان به تعداد ده هزار نفر که همواره آماده نبرد بود و امنیت کشور را حفظ و هیچگاه از شمار آن کاسته نمی شد .

    5-   تا پیش از داریوش اخذ مالیات در ایران ترتیب معینی نداشت و فرمان روایان محلی به دلخواه از مردم باج و خراج می گرفتند . داریوش میزان مالیات را مشخص و سپس در صدد برآمد تا بداند این مقدار برای مردم سنگین است یا نه . از استانها پاسخ آمد که مردم قادر به پرداخت آن هستند ، با این وجود داریوش دستور داد میزان مالیات نصف شود .

    6-   تشکیل سازمان بازرسی از افراد توانمند و نخبه برای کنترل عملکرد خشتره پاونها و سایر مسئولین حکومتی که ایشان را چشم و گوش خود می خواند .

    7-   ضرب سکه برای آسان شدن داد و ستد که پیش از آن به صورت معامله اجناس با یکدیگر صورت می گرفت . این سکه ها به نام داریوش و دریک نام گرفت .

    8-   حفر کانال سوئز و اتصال دریای مدیترانه به بحر احمر و در نتیجه رونق گرفتن بازرگانی میان آسیا و اروپا از طریق دریا و کشتی .

      

    فرمان ها و گفتار داریوش :

     

    1-      کتیبه بیستون

    2-      کتیبه کاخ تچر

    3-      کتیبه های منقور بر الواح سیمین و زرین مکشوف در پایه های کاخ آپادانا 

    4-      کتیبه دیواره جنوبی تخت جمشید

    5-      بخش اعظمی از الواح گلی یافته شده در تخت جمشید

    6-      لوح گلی شوش در مورد وسعت امپراتوری

    7-      لوح گلی شوش در باره چگونگی ساخت آپادانا

    8-      کتیبه سوئز در باره حفر کانال مکشوف در مصر

    9-      کتیبه الوند در گنج نامه همدان

    10-  کتیبه آرامگاه در نقش رستم

      

    بناهای به جا مانده از داریوش :

     

    1-  تخت جمشید که ساخت آن به دستور داریوش در حدود 518 پ .م آغاز و توسط جانشینانش تکمیل و گسترش یافت . بناهای زیر در این مجموعه به هنگام فرمان روایی داریوش بزرگ به پایان رسیده است :

     

    صفه یا تختگاه

    پلکان جنوبی

    کاخ تچر : کاخ خصوصی داریوش

    کاخ آپادانا : تالار بار عام

     

    2- آپادانای شوش

     

    3- آرامگاه

     

    خصال داریوش :

     

    داریوش شاهی بود عاقل و دارای اراده قوی و هر چند در بعضی موارد شدت عمل نشان داده است ولی غالبا رفتار او با مغلوبین ملایم و معتدل بود . در گزینش افراد نظر صائب داشت و هرگز به خطا نمی رفت . وی شاهنشاهی ایران را از نو بنیاد گذاشت که در آن زمان و با آن محیط بهتر از آن عملی نبود .در زمان داریوش ایران به نهایت وسعت خود رسید. با وجود این که داریوش با یونانیان وارد جنگ شد اما مورخین یونانی نظیر هرودوت و به ویژه اشیل ، ادیب و شاعر معروف و یکی از نفراتی که در نبرد ماراتن حضور داشته است ،از داریوش به خوبی یاد کرده اند و برای او احترام زیادی قائل بوده اند .

     

    نگاه نهایی :

     

    داریوش هخامنشی گزارش گر ماهری است . در جهان باستان هیچ  کس به اندازه او در جهت ایجاد سابقه و گزارش مکتوب برای آیندگان از اصول جهان داری اش نکوشیده است .

    « به خواست اهورا مزدا ، من چنینم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی      گردانم . دوست ندارم که ناتوانی از حق کشی در رنج باشد ............... ای مردم بهترین کار را از توان مندان ندانید و بیشتر به چیزی بنگرید که از ناتوانان سر می زند »

     

    این است بخشی از معتقدات داریوش که خود در سنگ نوشته هایش اعلام می کند . چنین بیانیه ای از زبان یک شاه در سده ششم پ .م به معجزه می ماند . از بررسی دقیق الواح دیوانی تخت جمشید می توان نتیجه گرفت که داریو ش تا چه حد با مسائل مردم ناتوان و برقراری عدالت همرا بوده است . این الوح می گویند که در نظام او حتی کودکان خردسال از پوشش خدمات اجتماعی برخوردار بوده اند ، دست مزد کارگران بر اساس نظام منضبط مهارت و سن طبقه بندی می شده ، زنان از مرخصی و حقوق زایمان و نیز حق اولاد استفاده می کرده اند ، دست مزد کارگرانی که دریافت اندکی داشته اند با جیره های ویژه ترمیم می شده ، فوق العاده سختی کار و بیماری پرداخت می شد، حقوق زن و مرد برابر بود و زنان امکان داشتند کار نیمه وقت انتخاب کنند تا از عهده وظایف خانگی خود برآیند . چنین رفتاری که فقط می توان آن را مترقی خواند ، نیازمند ادراک و دور نگری بی پایانی بوده است و مختص شاه مقتدر و بزرگی است که می گوید : من راستی را دوست دارم .

     


        نظرات دیگران ( )

  • آرامگاه داریوش (2)
    نویسنده: ایران دوشنبه 86/2/17 ساعت 12:18 صبح

     

    بر چلیپای داریوش دو کتیبه مفصل حجاری شده است . در قسمتی از آن داریوش می گوید :

     

    خدای بزرگ است اهورامزدا که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که مردم را آفرید که شادی مردم را آفرید که داریوش را شاه کرد .یک شاه از بسیاری یک فرماندار از بسیاری .

     

    وی همچنین ضمن اشاره به خواست و لطف خداوند ، جغرافیا و مناطق تا بع امپراتوری پهناور ایران را به شرح زیر نام می برد :

     

     پارس – ماد- خوزستان- پارت -هرات – بلخ - سغد – خوارزم-زرنگ- رخج – ثثگوش - گندار - هند - سکاهای هوم خوار- سکاهای تیز خود – بابل -  آشور- عربستان – مصر - ارمنستان کپدوکیه – سارد - یونان  - سکاهای ماورای دریا – سکودر - یونانیهای سپر روی سر – لیبیها – حبشیها - اهالی مک و کارئیها .

     

    داریوش پس از این به شرحی از اندیشه ها ، رفتار و سلوک خویش می پردازد که در نوع خود بی نظیر است :

     

    خدای بزرگ است اهورا مزدا که این شکوهی را که دیده می شود آفریده که شادی مردم را آفریده که خرد و فعالیت را بر داریوش شاه فرو فرستاد .داریوش شاه گوید به خواست اهورا مزدا چنان کسی هستم که راستی را دوست هستم ، بدی را دوست نیستم نه مرا میل است که شخص ضعیف از طرف توانا به او بدی کرده شود نه آن مرا میل است که شخص توانایی از طرف ضعیف به او بدی کرده شود

     

    آنچه راست است آن میل من است . انسان دروغگو را دوست نیستم تند خو نیستم آن چیز هایی را که هنگام خشم بر من وارد می شود سخت با اراده نگاه می دارم سخت بر هوس خود فرمان روا هستم . انسانی که همکاری می کند او را به جای همکاری اش همان طور او را پاداش می دهم آنکه زیان می رساند او را به جای زیانش کیفر می دهم . نه مرا میل است که کسی زیان برساند نه مرا میل است که اگر زیان رساند کیفر نبیند .کسی آنچه را بر علیه کسی دیگر بگوید آن مرا باور نیاید تا هنگامی که سوگند هر دو را نشنوم .

     

    ورزیده هستم چه با هر دو دست چه با هر دو پا هنگام سواری خوب سواری هستم هنگام کشیدن کمان چه پیاده چه سواره خوب کمان کشی هستم هنگام نیزه زنی چه پیاده و چه سواره خوب نیزه زنی هستم .

     


        نظرات دیگران ( )

  • آرامگاه داریوش
    نویسنده: ایران دوشنبه 86/2/17 ساعت 12:18 صبح

     

    رنگ آمیزی آرامگاه داریوش بزرگ

       

     

     

    هنرمندان هخامنشی از رنگ های آبی به دلیل آرامش و جلب توجه ، قرمز برای جذابیت و سبز به خاطر تقدس ، استفاده می کردند. فرمول شیمیایی ساخت سه رنگ آبی ، قرمز و سبز که در تزئین آرامگاه دو هزار و پانصد ساله داریوش هخامنشی در محوطه باستانی نقش رستم واقع در چند کیلو متری تخت جمشید و در کنار آرامگاه های خشایارشاه و دو تن دیگر از پادشاهان هخامنشی جای گرفته ، پس از مطالعات آزمایشگاهی و تجزیه و تحلیل رنگ ها به دست آمده است . در درگاه ورودی این این آرامگاه که در ارتفاع بیست و شش متری ازسطح زمین و در دل کوه قرارگرفته ، تزئینات ،نقش برجسته ها و کتیبه ای به زبان و خط پارسی باستان دیده می شود .شکل آرامگاه های دروه هخامنشی به صورت بعلاوه یا چلیپا بوده است که نمادی از خورشید و گردش آن است .

     

                              

     

    کارشناسان داخلی در مورد نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل رنگها در آرامگاه داریوش می گویند : با توجه به این که در هنگام مرمت و مستند نگاری آرامگاه داریوش به باقیمانده ای از بقایای رنگها ی سبز ، آبی و قرمز که روی نقش برجسته ها به عنوان تزئین استفاده می شده برخورد کردیم ، مطالعات گسترده ای را روی علت استفاده از این رنگها و تجریه و تحلیل شیمیایی رنگها آغاز نموده ایم.

     

    پیش از این هم کارشناسان خارجی مطالعاتی را روی برخی از رنگ های دوره هخامنشی در مجموعه تخت جمشید ، انجام داده بودند که فرمول های شیمیایی جدید به دست آمده با مطالعات آنها مطابقت دارد . هم اکنون هم کارشناسان شیمی برای تولید رنگ آبی ، سبز و قرمز از ترکیبات عناصری که در رنگ های آرمگاه داریوش به کار رفته استفاده می کنند . برای ساخت رنگ آبی از مس ، رنگ سبز از ترکیبات مس و رنگ قرمز از عنصر آهن بهره برداری می شود . تولید رنگ با ماندگاری بسیار بالا در بناهای دوره هخامنشی نشان دهنده مهارت مردم آن دوره در مسایل شیمی و مهندسی شیمی است .

     

         

     

    در ورودی آرامگاه داریوش کتیبه های میخی و آرامی وجود دارد . در این کتیبه داریوش اهورامزدا را ستایش می کند و فتوحات خور را بر می شمرد و از اندیشه ها و عملکرد خود سخن می گوید . در ورودی این آرامگاه نقش برجسته ای نیز وجود دارد در این نقش پادشاه کمانی در دست دارد که در بالای سکو مشهود است . در برابر وی نقش فروهر و قرصی از ماه دیده می شود . آتش دانی نیز تصویر شده است . در پایین سکو نمایندگان ملل تابع امپراتوری ایران تخت شاهی را با دستان خود نگه داشته اند .

     

     

       

                           

     

    عرض آرامگاه نوزده متر و ارتفاع آن حدود بیست و سه متر است . راهرو داخل آرامگاه داریوش هجده متر طول و در حدود چهار متر عرض دارد . در این آرامگاه نه تابوت سنگی وجود دارد که به همسر و سایر بستگان او تعلق دارد .

                                                                                                             ( ادامه دارد)

     


        نظرات دیگران ( )

  • زبان پهلوی
    نویسنده: ایران دوشنبه 86/2/17 ساعت 12:18 صبح

     

    پهلوی اشکانی که پهلوانیک نیز نامیده می شود ، زبان رسمی ایرانیان در دوره اشکانی ( پارتی ) بوده است که  بعد از سقوط این سلسله ، آثاری از آن در کتیبه های اردشیر بابکان و سایر بزرگان دوره ساسانی به همراه ترجمه های یونانی و پهلوی ساسانی  به جای مانده است . متن های یادگار زریران و درخت آسوریک نیز به این زبان نوشته شده اند .

     

    تعدادی از واژگان این زبان هنوز از زبان مردم ابیانه به گوش می رسد . زبان پهلوی اشکانی یکی از شاخه های زبان پهلوی است که تقریبا فراموش شده  و امروزه تعداد کمی از واژه های آن فقط در گویش شهرستان ابیانه در استان کاشان به کار می رود . به نقل از هفته نامه امرداد عباس تراب زاده ، مردم شناسی که که بر پروژه مردم نگاری این شهر نظارت داشته است درباره زبان رایج مردم این منطقه می گوید « زبان اهالی ابیانه شاخه ای اززبانهای  دوره میانه است که البته در طول زمان دچار تغییر و تحولات زیادی شده و اکنون فقط تعدا کمی از واژه های اصیل پهلوی اشکانی در گویش آنان شنیده می شود . »

     

    محمد میرشکرایی رئیس پژوهشکده مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی و گردش گری درباره رواج این زبان در ابیانه می گوید « از آنجا که زبان عنصری زنده و پویا است به راحتی نمی توان گفت زبان کهنی تمام شده و زبان جدیدی جایگزین آن شده است . اما با توجه به اینکه در حال حاضر ما فارسی صحبت می کنیم و مردم دوره قاجار هم فارسی حرف می زدند اما اگر یکی از افراد دوره قاجار به زمان ما سفر کند زبان ما را نمی فهمد ، نتیجه می گیریم که زبان مدام در حال تغییر و پویایی است . »

     

    دلیل این قضیه هم این است که به طور مداوم واژه های تازه ای ساخته می شوند و وا‍ژه هایی از میان می روند . در مورد ابیانه هم همین طور است . ممکن است مردم این ناحیه به خاطر ارتباط کمتر و بسته بودن محیط ، مقداری از واژگان پهلوی اشکانی را در خود حفظ کرده باشند .

     

    این در حالی است که چندی پیش محققان پژوهشکده زبان و گویش ثابت کردند اهالی میمند در استان کرمان هنوز به زبان پهلوی ساسانی حرف می زنند . می دانیم  شاخه ای دیگر از زبان پهلوی ، آذری یا پهلوی آذری خوانده می شود که رواج آن در آذربایجان از گذشته هایی بسیار دور توسط مورخین و جغرافی دانان بزرگی مانند ابن مقفع ( 1300 سال پیش ) و مسعودی  ( 1030 سال پیش ) گواهی شده است . نشانه هایی از این زبان که شباهت فراوانی با سایر زبانهای پهلوی یعنی پهلوی ساسانی ( باز مانده در گویش مردم میمند کرمان ) و پهلوی اشکانی ( بازمانده در گویش مردم ابیانه کاشان ) دارد ، هنوز در مناطق بکری از آذربایجان به ویژه شهرستان اهر به گوش می رسد مانند کرینگان از روستا های دیزمار خاوری از بخش ورزقان  و یا کلاسور و خونیه رود از روستاهای بخش کلیبر.

     

    متاسفانه با تبدیل شدن این مناطق  به مراکز گردش گری و جذب توریست از سویی و رواج ارتباطات به شکلی گسترده تر از آنچه که قبلا بوده ، از سوی دیگر ، وا‍‍ژگان کهن پهلوی اعم از آذری ، ساسانی و اشکانی به مرور زمان و با سرعت زیادی رنگ باخته و تسلیم زبان رایج آن منطقه خواهند شد .

     

    ای کاش همه ما با جمع آوری واژگان کهن زبان ایرانی در نقاط مختلف ایران و بررسی متون و کتیبه های بازمانده از دوران باستان گامی در جهت حفظ و گسترش فرهنگ وهویت اصیل ایرانی بر می داشتیم ......... به امید آن روز.


        نظرات دیگران ( )

  • پیر سبز
    نویسنده: ایران دوشنبه 86/2/17 ساعت 12:18 صبح

      زیارت گاه پیر سبز

     

    در دوران سلطنت یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی به هنگام حمله اعراب به مرزهای غربی ایران  چون اوضاع مملکت رو به وخامت می رفته ، یزد گرد فکری اندیشیده که خاندان خود را از مداین ( پایتخت ساسانیان ، واقع در عراق ) به یزد که نسبتا منطقه ای امن  و دور از مرز بوده کوچ دهد. بنا به روایاتی اسم یزد از یزدگرد به یادگار مانده است .

    پسران یزدگرد به نامهای هرمزان و اردشیرو دخترانش به نامهای شهربانو ، پارس بانو ، مهربانو ، نیک بانو ، نازبانو و همسرش به نام کتایون و خدمه ایشان به نام هریشت بوده که بعد از شکست از اعراب در زمان خلافت عمر و کشته شدن یزدگرد ، این خانواده مورد تعقیب سپاهیان عرب قرار گرفته و ایشان برای حفظ و زنده ماندن شخصی از میان خاندان سلطنتی  در  یزد از یکدیگر وداع کرده و هر یک به سویی متواری می شوند . هرمزان و شهر بانو پسرو دختر بزرگ یزدگرد در حین فرار اسیر و به عربستان منتقل و مورد عنایت پیشوای اسلام قرار می گیرند . بعدها شهربانو به عقد امام حسین در می آید .

     

    پارس بانو و مهربانو به سمت شمال غربی یزد گریزان و در محلی از یکدیگر جدا می شوند . مهربانو سرانجام در اثر بی غذایی و رنج سفر در عقدا در می گذرد که هم اینک به مزرعه مهر معروف است . از آنجا که خاندان ساسانی ، زرتشتیان متدینی بوده اند سرگذشت ایشان مورد توجه معتقدین این دین قرار گرفته و محل در گذشت و یا ناپدید شدنشان را تقدس بخشیده و به صورت زیارت گاه مورد توجه قرار داده اند .  

     

    پارس بانو درشمال غربی عقدا ناپدید شده و زیارتگاهی به نام وی موجود است . زرتشتیان معتقدند شکافی که در دل کوه و بر دیواره این زیارت گاه وجود دارد محل غایب شدن پارس بانو بوده و سالها پس ازغیبت وی مقداری از پوشش او در میان شکاف کوه پیدا بوده که به تدریج از بین رفته است . نیک بانو به همراه هریشت به سمت اردکان فراری شده و درمکانی از یکدیگر جدا می شوند . در محل ناپدید شدن این دو نیز زیارتگاهی به نامهای پیر هریشت و پیر سبز برپا شده است . زیارتگاه های دیگری نیز در اطراف یزد به نام سایر بستگان یزدگرد ، نظیر پیر نارکی متعلق به ناز بانو در مهریز و نارستانه وجود دارد که در حوصله این یادداشت نمی گنجد .

     

     پیر سبز در 30 کیلومتری اردکان یزد مهمترین زیارتگاه  زرتشتیان سراسر جهان است که همه ساله به هنگام خرداد ماه در این محل گرد آمده ومناسک خاصی را برگذار می کنند . در این مکان علاوه بر ساختمان  اصلی که محل ناپدید شدن نیک بانو است بناههای دیگری نیز در طول سالیان دراز توسط زائرین و جهت اسکان در موعد زیارت ، در دامنه کوه بنا شده است . ارتفاع پایین کوه تا ساختمان اصلی در حدود 60 متر است که این مسیر توسط صدها پله توسط زائرین و بازدید کنندگان طی می شود.

     

     

     

     

    پیر سبز به چک چک نیز معروف است . این تسمیه به لحاظ وجود چشمه ای بر فراز ساختمان اصلی است که در تمام اوقات سال فعال و آب زلالی از آن به صورت قطره قطره جاری است .

     

     

    در دل کویر خشک و بی آب و علف وجود این چشمه که چناری کهن سال نیز از آن سیرآب می شود از عجایب است . زرتشتیان این آب را متبرک دانسته و به هنگام زیارت بخشی از آن را که در حوضچه ای  نگهداری می شود نوش می کنند .در ساختمان اصلی که بخش اعظم آن دیواره سنگی کوه است علاوه بر مجمر آتش ، تنه چنار وحوضچه جمع آوری آب ، محل ناپدید شدن نیک بانو  نیز در شیاری از دل کوه چشم نوازی می کند .

     

     

     


        نظرات دیگران ( )

  • غریزه معنوی
    نویسنده: ایران دوشنبه 86/2/17 ساعت 12:13 صبح

                                                    بسم الله الرحمن الرحیم

    مطمئنا همه ما می دونیم که غرائزی داریم مثل تشنگی ، گرسنگی ، و غرائز مختلف دیگه دانشمندان به اینها می گویند غرایز مادی و این غرائز در ذات ما وجود داره و کسی به ما اینها رو یاد نداده مثلا لاکپشتهایی که در ساحل به دنیا می آیند و سر از تخم در می آورند بدون اینکه کسی به اونها چیزی گفته باشه یا به اونها یاد داده باشند به طرف دریا حرکت می کنند. این یه چیز غریزیه و در ذاتش وجود داره .

    در انسان غرائزی هم هست که به اونها غرائز معنوی می گویند مثلا دوست داشتن ، ایثار ، فداکاری و... اینها هم در ذات آدمها وجود داره شما آدمی رو پیدا نمی کنید که از بخشش یا فداکاری بدش بیاد همه آدمها با طرز تفکر و فرهنگ و رنگ پوست مختلف درشون این چیزها وجود داره.

    انسان دوست داره که به دیگران کمک کنه برای یک انسان فداکاری ارزش داره .  یک انسان از تجاوز و دروغگویی بدش میاد و....

    تا حالا شده فکر کنید چرا همه آدمها از دروغ بدشون میاد و چرا همه آدمها فداکاری رو دوست دارند؟

    این سوال برای ما پیش میاد که چه کسی و یا چه چیزی این غرائز معنوی رو در وجود ما قرار داده؟ آیا یک چیز ماوراء طبیعی وجود داره که این غرائز رو در وجود ما قرار داده یا اینکه این غرایز خود به خود به وجود اومدن؟ اگر خود به خود به وجود آمدن چرا در همه انسان ها یکجوره و متفاوت نیست؟

     


        نظرات دیگران ( )

  • تغییر نام وبلاگ
    نویسنده: ایران دوشنبه 86/2/17 ساعت 12:13 صبح

                                                      بسم الله الرحمن الرحیم

                                           اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر

    یکی از دوستان با دیدن وبلاگ چند انتقاد سازنده کرد که به نظر خودم جالب بود. اینکه چرا مباحثم کمی سنگین است و به درد عامه مردم و جوانان نمی خورد. و باید ادبیات و بیان مناسب تری را انتخاب کنم و یکی دیگر نام وبلاگ که خود به خود باعث ایجاد حساسیت می شود.

    به خاطر همین تصمیم گرفتم از این به بعد اصلاحاتی را در این وبلاگ انجام دهم و حداقل هفته ای یک پست بنویسم.

     


        نظرات دیگران ( )

  • دین
    نویسنده: ایران دوشنبه 86/2/17 ساعت 12:13 صبح

                                              بسم الله الرحمن الرحیم

                               دین

     

    دین راه و روشی ست که از طرف خداوند نازل شده تا بشر به وسیله آن در دنیا و آخرت به سعادت برسه. دین از طرف منبع نامحدود علم خداوند نازل شده پس بنابراین محدودهء زمانی و مکانی نداره .

    دین بهترین راه برای سعادت و پیشرفت بشر ست چون خداوند از همه آگاه تر به نیاز بشر ست. اخیرا مکاتب و تفکرهایی در بشر به وجود اومده که همه نشات گرفته از تفکر بشری ست. انسان همیشه دنبال این بوده که راحت تر به هوا و هوسهاش برسه به خاطر همین تفکرها و مکاتب جدید رو ابداع کرده قبلا این تفکرات بت پرستی نام داشت و امروز هم نامهای جدید پیدا کرده.

    بعضی از تفکرات هم خواستار منزوی کردن دین در جامعه هستند برای مثال سکولاریسم که بحث جدایی دین از ظواهر اجتماع رو بیان کرده.

    کسی که با دین و تعریف دین آشنا باشه خوب می دونه که بهترین راه برای سعادت و پیشرفت یک مملکت دینه. و اگر بخواهیم دین رو از جامعه حذف کنیم شاید بلایی که سر اقوام پیش از ما اومد بدتر ش سر ما بیاد!

    بعضی ها میگن دین یه عقیده شخصیه و به کسی هم ربط نداره. باید بگیم بله این حرف درسته و در اسلام هم با چند آیه این قضیه رو توضیح داده برای مثال لا اکراه فی الدین یا مثلا لکم دینکم ولی دین .

    ولی اینها به این منظور نیست که بخواهیم دین رو حذف کنیم! حذف دین از اجتماع درست مثل حذف کل دین می مونه . برای مثال اسلام یکسری قوانین داره که اجتماعی هستند و حذف این قوانین از اسلام یه نوع تحریف در اسلامه یعنی ما چیزهایی که خودمان از اسلام رو می پسندیم اجرا کنیم و چیزهایی رو هم که نمی پسندیم حذف کنیم! پس دیگه چه احتیاجی به اومدن دینه!

    مگه دین از طرف خدا نیومده بود که ما به اون عمل کنیم؟ اگر قرار بود به دلخواه خودمون عمل کنیم اصلا دینی نازل نمی شد.

    قبول کردن قسمتی از دین و رد کردن قسمتی از اون به مراتب خطرناک تر و سنگین تر از رد کل اونه.

    متاسفانه بعضی ها الان اینجوری هستند و قسمتی از دین رو که باب میلشون هست قبول می کنند. و این قضیه تازگی هم نداره در ادیان گذشته هم چنین انسانهایی حضور داشتند ک تاریخ از اونها به نیکی یاد نمی کنه.

    بعضی ها میگن ما مسلمونیم ولی با بعضی از قوانین اسلام مشکل داریم متاسفانه این دسته دوست دارند در شک خودشون بمونند و دنبال برطرف کردن شک خودشون هم نمی رند! متخصصین رو هم قبول ندارند! مطالعه هم نمی کنند! بعد می گن که اسلام مشکل داره! اگر مقداری ساعت تحقیق و مطالعه خودشون رو ببرند بالا دیگه در شک باقی نمی مونند

     


        نظرات دیگران ( )

    <   <<   36   37   38      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • ## درخواست رسانه‌های بیگانه از سران اصلاحات ##
    ## عکس:دیدار کروبی با سفیر سابق انگلیس ##
    ## منوشه امیر: برای مقابله با خطر شیعه باید از سبزها حمایت کرد!
    ## شیمون پرز: مخالفان به نیابت از ما می جنگند ##
    ## درخواست انگلیس از ایران: روابط خود را با ما کاهش ندهید ##
    ## اعتراض شدید تشکل های دانشجویی نسبت به نامه سید حسن خمینی ##
    آبروی همه مسلمانان؛ اشک ما را چرا درآوردی؟:
    آنچه من دیدم و نحوه زندگی آیت ا? خامنه ای
    نماز جمعه سیاسی Top2009 - موسوی با کلی محافظ بعد 20 سال در
    میر حسین موسوی - به کجا چنین شتابان ؟؟ - 2
    میر حسین موسوی - به کجا چنین شتابان ؟؟
    پاسخ آیت الله یزدی در واکنش به نامه هاشمی رفسنجانی ** مهم
    رنجنامه جمعیت ایثارگران خطاب به هاشمی رفسنجانی
    مهم ** نامه هاشمی رفسنجانی به رهبر انقلاب ** مهم
    تصویر و اتهامات برخی عاملان سایت‏های مستهجن- مستند شوک
    [عناوین آرشیوشده]