سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ شرفى برتر از اسلام نیست ، و نه عزتى ارجمندتر از پرهیزگارى و نه پناهگاهى نکوتر از خویشتندارى ، و نه پایمردیى پیروزتر از توبت و نه گنجى پرمایه‏تر از قناعت . و هیچ مال درویشى را چنان نزداید که آدمى به روزى روزانه بسنده نماید ، و آن که به روزى روزانه اکتفا کرد آسایش خود را فراهم آورد و در راحت و تن آسانى جاى کرد ، و دوستى دنیا کلید دشوارى است و بارگى گرفتارى ، و آز و خودبینى و رشک موجب بى‏پروا افتادن است در گناهان ، و درویشى فراهم کننده همه زشتیهاست در انسان . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----588911---
بازدید امروز: ----145-----
بازدید دیروز: ----32-----
جستجو:
  • اوقات شرعی
    ایران - طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی
     
     
  • درباره من
  • لوگوی وبلاگ
    ایران - طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی

  • فهرست موضوعی یادداشت ها
    آیت الله یزدی در واکنش به نامه هاشمی رفسنجانی . رضا فاضلی عودلاجان تهران مدارس نوشیروان پریوش سرهنگ نصیری . شهرام همایون فروش دختران در دبی . علیرضا میبدی دادگاه مصطفی رمضان پور پسر خاله زن میبدی هما احسان . ماهواره ملی امید تماشای مسیر زنده پرتاب مدار کره زمین . مستهجن مضلین مستهجن سکس شوک مستند شوک مرکز بررسی جرائم سازمان . میر حسین موسوی عضو فعال ستاد مرکزی آشوب عضویت شورای مرکزی سازمان . نحوه زندگی آیت‏ا? خامنه‏ای دیده . نخست وزیر ترکیه رجب طیب اردوغان غزه رییس رژیم صهیونیستی . نماز جمعه تصاویر حاشیه رفسنجانی موسوی . همسر مصطفی تاج زاده سازمان مجاهدین انقلاب مجمع زنان اصلاح طلب حس .
  • مطالب بایگانی شده
  • لینک دوستان من
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
    < type="text/java" src="http://www.iransohrab.ir/js/IranSohrab-link.js">





    Powered by WebGozar

    وضعیت من در یاهو
  • آوای آشنا
  • به بهانه هفته معلم
    نویسنده: ایران یکشنبه 86/2/16 ساعت 11:56 عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    استاد بزرگوارم سلام

    هفته ای که گذشت هفته معلم بود و یاد شما در دل من شعله ور تر میشد. همیشه به یادتان هستم اما از سیه رویی نمیتوانم نزدیک شما بشوم. هر وقت هرجا سخن از معلم شود یاد شما می افتم چرا که معلم یعنی همچون شمایی که همچونی منی را از شقاوت به سعادت هدایت کند. تا سخن از هفته معلم شد سراغتان را گرفتم اما شنیدم که این هفته بر سر درس نیامده اید و برای عمل جراحی آخر هفته استراحت میکنید، از روی استرس و دل نگرانی دستم به قلم نمیرفت مانند آن لحظاتی که وسط درس میگفتید «من دیگر آخر کارم است » و قلم بر دستانم سنگینی میکرد و قلبم به سمت سکون میرفت و دیگر نمیتوانستم ادامه نصایحتان را بنویسم.

    استاد بزرگوار! امیدوارم به سرعت بهبودی کامل پیدا کنید تا شاگردان نورانی مکتب علمیتان بتوانند از فیض وجود شما بهره مند گردند. هرگز یادم نمیرود آن لحظه ای را که برای اولین بار در حیاط مسجد دیدمتان. من در حیاط در انتظار مصاحبه نشسته بودم برای ورود به مکانی که تا به حال مثل آن را ندیده بودم و شما از شبستان مسجد خارج شدید با ابهت و عظمت ولی حضورتان برای من علاوه بر ابهت و عظمت خیلی گرم و دلنشین بود گویا پدر چندین و چند ساله ام را دیده ام. در آن لحظه برایم قابل باور نبود منی که از زشتی باطن دورادور به شما مینگریستم و لذت میبردم روزی چنان به شما نزدیک شوم که پس از بازگشتتان از زیارت بانوی عشق و خواهر سلطان عشق مرا بوسیده و کتاب سخنانتان را به من هدیه کنید. اگر در  آن روز کسی از آینده و از چنین واقعه ای خبرم میداد شاید از هیجان سکته میکردم.

    آری چه خوش گفته اند اهل بیت عصمت و طهارت که معلم پدر ماست و من این را در مورد شما به یقین صادق یافتم چرا که از عصبانیتتان ناراحت شده و از مزاحها و خنده هایتان شاد شاد می شدم.

    یادش بخیر، چه دوران خوشی بود آن زمان که روزانه چهره نورانی شما را زیارت میکردم و انرژی میگرفتم! آن زمان که دست نورانی شما را می بوسیدم و انرژی میگرفتم!

    حال که آزمایشات الهی توفیق دیدار روزانه شما را از من گرفته همیشه به یادتان هستم و در یاد آن دوران خوش همچون الان اشک میریزم. کاش توفیق نصیبم شود تا دوباره بتوانم روزانه چهره نورانی شما را ببینم.

    استاد عزیزم! به خدا سعی میکنم از آنان نباشم که زندگان را نادیده گرفته و به یاد مردگان مشغولند تا آخر عمر شما را به یاد دارم و برایتان دعا میکنم و همیشه به یادم هست که با نورانیتتان مرا از کثافت بیرون کشیده اید دعا کنید دوباره قلبم تیره و تار نگردد. کاش دوباره از آن دعوتنامه هایی که میگفتید برایم بیاید و بتوانم محضر شما را درک کنم چرا که به فرموده خودتان کسی را بدون دعوتنامه به آن دیار نورانی راه ندهند.

    استاد دلبندم! می بینید که جز اشک و ناله چیزی ندارم چرا که از درد فراق پدری به مهربانی شما باید بمیرم. بر این امتحان الهی صبر پیشه میکنم و با پیاده کردن درسهایتان در زندگی یاد شما را در دلم زنده نگاه خواهم داشت.

    چه خوش باشد که این محبت دوطرفه باشد. منتظر ثمرات دعای خیرتان و نور وجودتان در زندگی خویش هستم.

    برای شما از خداوند سلامتی کامل و طول عمر در سایه وجود با برکت اربابمان ، حضرت ولی امر(عج)  از خدا مسئلت مینمایم.

    به امید ظهور دولت یار  

     

     

    از تمامی دوستان و بزرگواران خواستارم برای سلامتی استاد ارجمند حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی و نیز بهبودی سایر علما همچون آیت الله حق شناس و آیت الله ضیاءآبادی دعا کنند. انشالله خدا تمامی علمای عامل مخصوصا مراجع عظام تقلید را سلامتی کامل دهد تا مردم از فیض وجودشان بهره مند گردند


        نظرات دیگران ( )

  • اس ام اس شخصیتها
    نویسنده: ایران یکشنبه 86/2/16 ساعت 11:56 عصر

    سلام

    یه چند سالیه که مد شده از نعمت الهی بنام « پیام کوتاه» استفاده زیادی میشه بطوریکه برای شرکتهای مخابراتی درآمد قابل توجهی رو رقم زده. حالا هرکس به فراخور درک و شعورش از این نعمت استفاده میکنه. در این میون افرادی هم هستند که خودشون رو بطور رایگان به استخدام ارتش دشمنها درآوردن. البته اینها رو دولت جزو آمار اشتغال حساب نمیکنه و الا تعداد زیادی از آمار بیکاران مملکت کم میشد به عنوان مثال یکی از راههای تخریب اشخاص و از بین بردن نفوذ اونا بین اطرافیانشون که در طول تاریخ بارها از سوی مستبدان و استعمار گران هم استفاده شده اینه که برای اون شخصیت جک میسازن و جملات خنده داری از اون شخصیت بین مردم رواج میدن تا به مرور زمان تمسخر اون شخصیت برای مردم عادی بشه و نفوذ کلامش کم بشه ، حالا تو این زمونه از سیستم پیام کوتاه هم برای این کار استفاده میکنن که خودتون هم به احتمال زیاد باید دیده باشید برای شخصیتهای مذهبی و سیاسی  کشورمون چه عبارات طنزی رو ساخته و برای افراد ارسال میکنن. حالا با تولید کننده اینجا کاری ندارم که کارش از روی عناده و گوشش هم بدهکار نخواهد بود ولی یه روز جوابشو میگیره. روی صحبتم اینجا با افرادیه که از روی نادونی و برای خنده و بدون دقت به بطن کار این کار رو انجام میدن و روزانه چندین پیام با این محتواها برای دوستاشون میفرستن.

    آهای آقایی که تو هم این پیامها رو راحت میخونی و برای دوستات میفرستی

    آهای خانومی که عین خیالت نیست برای دوستت چه پیامی میفرستی

    جون هر کی که دوستش داری یه خورده رو کارات فکر کن در غیر اینصورت دوستان خوبمون از دست خواهیم داد چون انسان خوب به این عبارت امیرالمومنین علیه السلام عمل میکنه که فرمودن: « از دو کس بپرهیزید، دوست نادان و دشمن دانا»

    آخه چه معنی داره که ما برای یه لحظه لبخند زدن و بخاطر ثانیه ای شاد بودن دست به دست دشمن میدیم؟ مگه ماییکه که اینقدر سواد داریم که پیام رو مینویسیم اینقدر فکرمون کار نمیکنه که اتحاد و وحدت که چندین ساله بزرگان دین ازش دم میزنن چیه؟ یعنی تمسخر اقوام مختلف یا تمسخر شخصیتهایی که منتخب مردم هستن اهانت به افراد نیست؟ یعنی اهانت به افراد برهم زننده وحدت نیست؟ حالا نگاه نکنید افرادی که تو دستگاههای مختلف مسئولیت گرفتن الکی فقط برا لغلغه زبون یه سال کلمه پیامبر اعظم(ص) رو همه جا داخل کردن اما از نزدیکی به شخصیت پیامبر گمراه بودن. نگاه نکنید به اوناییکه اهل شعارن. اونطور افراد امسال هم همه جا از کلمه اتحاد ملی و انسجام اسلامی استفاده میکنن ولی بدون هیچ تفکر و تأملی. 

    آیا نباید من و تو روی این دو مفهوم عمیق نگاه کنیم و تو زندگیمون پیادشون کنیم؟


        نظرات دیگران ( )

  • نامه ای به هاجر خانوم
    نویسنده: ایران یکشنبه 86/2/16 ساعت 11:56 عصر

      
         
    ناموس مومن، ناموس خداست.              در برابر توهین یک لمپن استادنما ساکت نخواهیم نشست.                    اگر مومنی از شنیدن این خبر در دم جان دهد، شگفت نیست ...

     

     

    خواهرم سلام

    ما همدیگرو نمیشناسیم ولی وقتی این واقعه رو خوندم شوکه شدم. آرزو میکردم که کاش شایعه بوده باشه اما بعد که مطمئن شدم یه بی غیرت استاد نما جرات کرده به ناموس شیعیان چنین اهانتی بکنه به شدت متاسف و متاثر شدم تا جاییکه وقتی همسرم پرسید اگر جای اون همکلاسیهای بی غیرتتون بودم چه میکردم گفتم در حد مرگ اون نامرد رو میزدم. امیدوارم حالتون خوب شده باشه. نمیدونم چرا باید تو یه مملکت اسلامی دانشگاه اونقدر بی در و پیکر باشه که هر کسی بتونه اونجا اسم خودشو استاد بذاره؟ نمیدونم مسئولین چه جوابی بابت این کوتاهیشون بهتون دادن؟ فقط میدونم که امتحان الهی سختی رو پشت سر گذاشتید و انشالله جزاشو خدا بهتون میده. خواهرم به خودتون افتخار کنید که با حجابتون چنان دشمنان امام زمان(عج) رو آزار دادید که خودشون هم نمیدونن چیکار دارن میکنن. به خودتون ببالید که چنان ارتباطی با امام زمانتون برقرار کردید که حالا وسیله شناسایی دوستانشون از دشمنانشون شدید. کاش مسئولین این پست رذل را شهر به شهر بگردونن تا مسلمونای باغیرت با دست خودشون اون رو به جزاش برسونن. کاش همه اونایی که تو استخدام و راهیابی این نامرد به دانشکدتون کم کاری کردن محاکمه بشن.

    همدردی ما رو بپذیرید و به امثال اون نامرد بگید که هنوز جوونای باغیرت تو ایران اسلامی زیاد هستن که بخوان حق اراذل رو کف دستشون بذارن فکر نکنن جوون فقط اون بی غیرتایی هستن که در مقابل این عمل زشت زدن زیر خنده

     

    چهره‌ی این کافر را به یاد بسپارید!

     

    برای اعتراض به این عمل کثیف برید اینجا


        نظرات دیگران ( )

  • آپدیت عقائد(سوال دوم)
    نویسنده: ایران یکشنبه 86/2/16 ساعت 11:56 عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    کلام اول ؛ سلام !

    "دوستان و همراهان گرامی برکات بهار رحمت و بهار طبیعت بر شما افزون ."

    از اینکه مدت زیادی توفیق حضور نداشتم عذر میخواهم.

    بهتره بریم سر اصل مطلب که با دست پر آمدم.

    یادتون هست پارسال موضوع و محور صحبتمون چی بود؟

    (راستی دیشب شام چی خوردین؟! )

    خب زیاد فکر نکنید ، فکر کنم نون و خیار بود!

    اما موضوع صحبت پیش از عیدی اگه درگیری ذهنی براتون ایجاد کرده باشه مطمئنا یادتون نرفته و شما هم مثل من به دنبال حلّش بودید.

    اونهایی که به تازگی همراه ما شدند بدانند:

    " در جریان آپدیت عقائد قرار داریم."

    و از امروز میخواهیم این سیر رو به طور جدی دنبال کنیم. هر کس موافقه ، یا علی !

    باذن الله و اذن رسوله و اذن امیر المومنین علیه السلام.

    آپدیت عقاید و یا به بیانی تصحیح عقائد نادرست و تثبیت عقائد درست از دو راه ممکنه:

    مسیر اول همان راه علمی و استدلالی است و به کسانی که سند تایید شده ی علمی و عقلی برای تصحیح و تثبیت عقائدشون لازم دارند پیشنهاد می شود. همچنین برای کسانی که تو مباحث بین دوستان و ...! گیر میکنند و حس میکنند چیزی در درونشان هست که به صحتش اطمینان دارند اما نمیتوانند به لسان دلیل و برهان به دیگران منتقل کنند.

    و اما راه دوم ؛ مسیر دل و روح (بین بزرگان به راه "ذوقی" شهرت دارد)

    مختص آن دسته افرادی است که ........ از اسمش(ذوقی) پیداست؛

    یعنی اهل دل و ذوق هستند.

    اینها راه نزدیک تری را انتخاب کرده اند . چون خط سیر را از درون خود شروع کرده اند و از آنجا که میفرماید : " من از رگ گردن به شما نزدیک تر هستم" ، راهشان چندان دور نیست .

     

    پس دو راه برای شروع کار پیش رو داریم: یکی ذوقی و دیگری استدلالی .

    اینجاست که نوجوون پرسشگر ذهن من میپرسه : کدامیک از این دو راه بهتره و ما رو قطعا به نتیجه (که همون محکم کردن و تثبیت عقائد دینی مون هست) میرسونه؟

    شما دوستان عزیز ! میتونید کمکم کنید ؟

    نحمده و نستعینه

     


        نظرات دیگران ( )

  • ای وطن
    نویسنده: ایران پنج شنبه 86/2/13 ساعت 1:4 صبح

    http://www.iransong.com/g.htm?id=4006&src=backup1
    در روح و جان من می مانی ای وطن
    به زیر پافِتَدان دلی ، که بهر تو نلرزد
    شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
    که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد


    در روح و جان من می مانی ای وطن
    به زیر پافِتَدان دلی ، که بهر تو نلرزد
    شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
    که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد

    ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گهران
    ای عشق سوزان ، ای شیرین ترین رویای من تو بمان ، در دل و جان
    ای ایران ایران ، گلزار سبزت دور از تو راج خزان ، جور زمان
    ای مهر رخشان ، ای روشنگر دنیای من به جهان ، تو بمان


    سبزی سر چمن ، سرخی خون من ، سپیدی طلوع سحر ، به پرچمت نشسته
    شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
    بمان که تا ابد هستیم ، به هستی تو بسته


    ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گهران
    ای عشق سوزان ، ای شیرین ترین رویای من تو بمان ، در دل و جان
    ای ایران ایران ، گلزار سبزت دور از تو راج خزان ، جور زمان
    ای مهر رخشان ، ای روشنگر دنیای من به جهان ، تو بمان

    در روح و جان من می مانی ای وطن
    به زیر پافِتَدان دلی ، که بهر تو نلرزد
    شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
    که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد


    ..........................................................
    ..........................................................


    با تو هستم ، ای وطن
    با تو هستم ، ای وطن
    ای خورشید جاوید من

    ای صدای گرم آبشاران
    ای شب مهتاب کوهستان
    تو چون بهاری ، بهار بی پاییز ،
    ز عطرِ خاکِ ، تو گشته ام لبریز
    به سینه ی من ، کلام جاویدی ،
    به چشم من تو ، چو نور خورشیدی
    آه ، ای وطن ! نام تو
    همیشه بر لبم ،
    با مهر تو ، ستاره
    درخشد ، بر شبم
    به دشت تشنه ، شکوه بارانی
    سرودِ پاکی ، شعرِ بهارانی
    غروبِ ما را ، پیامِ خورشیدی
    طلوعِ بودن ، طلوعِ امیدی

    تو ، سرودِ فصلِ سبزِ ما
    بر لبم جاری چنان دریا
    تو چون بهاری ، بهار بی پاییز ،
    ز عطرِ خاکِ ، تو گشته ام لبریز
    به سینه ی من ، کلام جاویدی ،
    به چشم من تو ، چو نور خورشیدی
    آه ، ای وطن ! نام تو
    همیشه بر لبم ،
    با مهر تو ، ستاره
    درخشد ، بر شبم
    به دشت تشنه ، شکوه بارانی
    سرودِ پاکی ، شعرِ بهارانی
    غروبِ ما را ، پیامِ خورشیدی
    طلوعِِ بودن ، طلوعِِ امیدی
    (آهنگ آمریکای لاتین)

        نظرات دیگران ( )

    <   <<   36   37   38      

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • ## درخواست رسانه‌های بیگانه از سران اصلاحات ##
    ## عکس:دیدار کروبی با سفیر سابق انگلیس ##
    ## منوشه امیر: برای مقابله با خطر شیعه باید از سبزها حمایت کرد!
    ## شیمون پرز: مخالفان به نیابت از ما می جنگند ##
    ## درخواست انگلیس از ایران: روابط خود را با ما کاهش ندهید ##
    ## اعتراض شدید تشکل های دانشجویی نسبت به نامه سید حسن خمینی ##
    آبروی همه مسلمانان؛ اشک ما را چرا درآوردی؟:
    آنچه من دیدم و نحوه زندگی آیت ا? خامنه ای
    نماز جمعه سیاسی Top2009 - موسوی با کلی محافظ بعد 20 سال در
    میر حسین موسوی - به کجا چنین شتابان ؟؟ - 2
    میر حسین موسوی - به کجا چنین شتابان ؟؟
    پاسخ آیت الله یزدی در واکنش به نامه هاشمی رفسنجانی ** مهم
    رنجنامه جمعیت ایثارگران خطاب به هاشمی رفسنجانی
    مهم ** نامه هاشمی رفسنجانی به رهبر انقلاب ** مهم
    تصویر و اتهامات برخی عاملان سایت‏های مستهجن- مستند شوک
    [عناوین آرشیوشده]