*صبح میری دانشگاه..یه امتحان توپ توپ میدی با اینکه شب گذشته رو زیاد با آرامش نگذروندی...
*دیگه داره باورت میشه که نگرانی هات آیکیوت رو بالا میبره !
* لهجه اصفهانیه محیار اخرش خفه ات میکنه...
*یه تلفن . ...و بازم شروع ولی ایندفعه همه چیز در کنترل توست چون تو قطب تصمیم گیری هستی !
*یه دوش میگیری و احساس سبک شدن میکنی...دلت یقین داره روز خوبی رو خواهی داشت ..
*و اون تسبیح که بازم کمکت میکنه..
*بازم دیر کردن..دیگه واقعا دارم به آن تایم بودنش عادت میکنم ….
*چند قدم جلوتر و باز اون راه روی تاریک و نم ناک !!
*جای همیشگی قرق شده واسه خودمون .....
*غر نزن ...بخند ..خواهش میکنم !!!
*وای به روزی که کامپیترشون به دست کسی بیوفته ....
*یه بی فکری و بازم خیلی احمقی ....خیلی خ...تر از اونی هستی که فکرش رو میکردم...
*برای اولین بارحرف میزنند اونم صادقانه...تملک...تاهل ....
*حرف از هفته گذشته و کنترل نفس و....ماموریت تهران !
*یه خواهش ....و اون چشمانی که همیشه دیوونه کننده است..
*نفس هایی که با رضایت کشیده میشه و اون لکنت نا خود اگاه ...
* اون جدا شدن که مثل همیشه درد اوره....
*یه مکالمه تلفنی 10 دقیقه ای که ضامن ارامش اون شبت میشه...
*یه صلاحی بوده ...زهر ماروصلاحی بوده ..
*راحت نفس میکشه و تشکر میکنه از اون چیزهایی که بهش دادی ...
*اون لباس قرمز گوجهایت رو میپوشی..چون شب خوبی رو داشتی
*لبخند میزنی ....اما خستگی همه جونتو فشار میده....
()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()
سخنی با رفیقِِ دلم ...
*گفتی اگه حالم خوب نیست نخونم ولی خوندمش...واقعا منحرفی؟؟اون حرفای تو نبود ...اون ها فکر هایی بود که میتونستی بکنی ولی مطمئنم که نمیکنی ....
*میدونی که داره دعا کردن هات اثر میکنه ...مداومت داشته باش !!!