نمای بیرونی یک ساختمان مجلل:
خیابانها از دو طرف بسته شدهاند، ماشینهایی که اسمشان را نمیدانیم، آدمهای مهمی را جلوی این ساختمان پیاده میکنند. اکثرا تهریشی دارند، بعضیها یه کمی چاق هستند و بعضیها هم با موبایلشان صحبت میکنند.
نمای داخلی، اطاق کنفرانس، (و مهمانهایی که منتظر آغاز سمینار هستند و فعلا مشغول خوردن شیرینی و ساندیس!) :
مرد اولی به دومی: ببخشید آقای دکتر، شما خبر ندارین موضوع کنفرانس امروز چیه؟!
دومی به اولی: والله آقای مهندس، چی بگم من هم مثل شما، ولی فکر کنم در مورد آلودگی هوا و مشکل ترافیک باشه.
مرد اولی به سومی: ببخشید حاجآقا! سلام علیکم! شما خبر دارین که امروز برای چی ما دعوت شدیم؟
سومی به اولی: سلام علیکم و رحمةالله و برکاته! عرض شود که خیر! دیشب پس از اقامه نماز عشا با منزل تماس گرفتند و خواستند که برای سخنرانی مهمی به این مکان بیایم. اما متاسفانه از محتوای این برنامه اطلاعی ندارم !
بلندگوی سالن: حضار محترم! خانمها و آقایان! با عرض سلام و خسته نباشید خدمت یکایک شما عزیزان. از اینکه دعوت ما را با آغوش باز پذیرفتید و منت بر ما نهادید و در این کنفرانس علمی شرکت کردید، از شما تشکر میکنم امیدوارم که امروز از وجود شما بهرهمند شویم و قدمی در راه حل مشکلات پیش روی جامعه و مردم برداریم!
اولی به مرد پشت تریبون: ببخشید آقای محترم! میشه اعلام کنین که موضوع کنفرانس چیه؟!
بلندگو: اه،... اوهوم... اوهوم اوهوم! انشاالله اعلام خواهیم کرد! از شما حضار عزیز میخواهیم که فعلا از خودتون پذیرایی کنید و به این موسیقی دلنشین گوش کنید!
نمای داخلی، آغاز کنفرانس:
آقای ناشناس، (مشغول سخنرانی هستند): بله موضوع عدالت از موضوعات مهم جامعه ما هست! خیلی مهمه! ما باید عدالت را در همه جا رعایت کنیم! ما باید طوری رفتار کنیم که مردم باور کنند ما عدالت گرا هستیم!...
آقای ناشناس بعدی: اتفاقا من هم بیانات آقای دکتر... را تایید میکنم اما باید خاطر نشان کنم که مردم هم باید ما را در تحقق عدالت یاری کنند. دست ما را بگیرند. به حق خودشون قانع باشند! بیخودی سر و صدا نکنند! عدالت که یک شبه اجرا نمیشه! بعدش هم، موضوعات دیگر را به عدالت ربط ندهند. مثلا گرانی گوشت و مرغ و میوه چه ربطی به عدالت دارد...
مرد ناشناس سومی: عرض شود که من هم با فرمایشات آقای دکتر... موافقم. من معتقدم که ما در زمینه علمی مشکل داریم! عدالت را خوب برای مردم، تعریف نکردیم! انتظارات مردم را بیخودی بالا بردیم! مثلا تا اسم عدالت میاد، مردم فکر میکنند که همه چیز باید مساوی بشه! یعنی اونی که مسوول مملکتی شده، زحمت کشیده، خون دل خورده سالیان سال در مجلس و دولت و جامعه و مجمع و... خاک خورده حالا باید با یه نفر آدم عادی مساوی بشه!؟...
مرد ناشناس اولی: خوب عرض شود که داریم به جاهای خوبی می رسیم! فکر کنم که مشکل ما اینه که مفاهیم را برای مردم خوب بیان نکردیم. ما نخبگان باید برای مردم تشریح کنیم که عدالت این نیست که همه یکسان حقوق بگیرند. یکسان بخورند، یکسان بپوشند!...
مرد ناشناس دومی: خوب بحث ما هم اینه که چهجوری این مساله رو برای مردم بیان کنیم؟
مرد ناشناس اولی: عرض میکنم خدمت شما، ببینید ما حقیقتا در زمینه اطلاع رسانی، با مشکل روبرو هستیم! ما باید این قبیل سمینارها و میزگردها را بیشتر برگزار کنیم و اخبار و گزارشات آن را برای مردم بازگو کنیم، صدا و سیما و مطبوعات نقش مهمی را بر عهده دارند. اساتید حوزه و دانشگاه نیز باید تا تحقق کامل این هدف دست ما را بگیرند...
کنفرانس به پایان میرسد. مرد اولی و دومی و حاجآقا، تازه از خواب نیمروز بیدار شدهاند!
فردای آنروز، تیتر اول نشریات کثیرالانتشار:
دیروز با حضور کارشناسان و اساتید دانشگاه، کنفرانس موانع برقراری عدالت در جامعه برگزار شد. در این کنفرانس، بیش از 300 مقاله از اساتید مختلف مطرح و خوانده شد و پس از بررسی آراء و نظرات مدعوین، نتایج آن جهت اجرای دقیق و رعایت عدالت در جامعه، به ادارات، نهادها و سازمانها ابلاغ گردید!